کجائید ای شهیدان خدایی بلا جویان دشت کربلایی
کجائید ای سبکبالان عاشق پرنده تر ز مرغان هوایی
من هیچ نمی گویم فقط فکر کنید و بیندیشید که آیا شهدای ما و مخصوصااین شهدایی که همگی هم متشخص اند اگر می دانستند ثمره تلاش و از خود گذشتگیشان این جامعه ایست که ما ساخته ایم آیا باز راهی را که رفته بودند انتخاب می کردند؟؟؟
فقط می خواهم یک جمله بگویم و آن هم اینست که ما غیرت خود را از دست داده ایم.
نه غربی هستیم و نه اسلامی.بنظر من غرب زده و اسلام زده ایم.
ناممان اسلامی است ولی کردارمان غربی است.
خودمان دم از صنعتی شدن می زنیم ولی فقط لباس و حجابمان صنعتی و غربی است نه علم و دانشمان....
* شهید دکتر بهشتی
شهادت در راه آرمان الهی «معشوق» ماست، آیا شنیده‌ای عاشقی را از معشوق بترسانند.
*شهید دکتر مرتضی مطهری
ستایشگر معلمی هستم که اندیشیدن را به من بیاموزد نه اندیشه ها را.
*شهید رجایی
هر کس بخواهد دعایش مستجاب شود، باید کسب خود را حلال کند و حق مردم را بپردازد.
*شهید باهنر
مردم مسلمان باید توجه داشته باشید که اسلام می گوید علم و دانش و تقوی باید با یکدیگر توام باشد؛ یعنی یک فرد مسلمان باید با فضیلت و دانش باشد تا بتواند گرفتاریهای روزمره مسلمانان را برطرف نماید تا محتاج مستشار و دخالت خارجیان نگردند.
* شهید سید مرتضی آوینی
شهادت قلبی است که خون حیات را در شریان‌های سپاه حق می‌دواند و آن را زنده نگه می‌دارد.
* شهید سید مرتضی آوینی
شهادت پایان نیست، آغاز است، تولدی دیگر است در جهانی فراتر از آنکه عقل زمینی به ساحت قدس آن راه یابد. تولد ستاره‌ای است که پرتو نورش عرصه زمان را در می‌نوردد و زمین را به نور رب‌الارباب اشراق می‌بخشد.
* شهید سید مجتبی علمدار
شهادت در یک کلمه به زیارت خدارفتن و به حق پیوستن است.
* شهید حاج ابراهیم همت
شهادت، زیباترین، بالنده‌ترین و نغزترین کلام در تاریخ بشریت است، شهادت بهترین و روشن‌ترین معنی حقیقت توحید است و تاریخ تشییع خونین‌ترین و گویاترین تابلو نمایانگر شکوه و عظمت شهید است.
* شهید حمیدرضا نظام
شهادت شمع است و شهید پروانه‌ای خود از جنس آتش، شهید ذبیح عشق است، شهید علمدار کاروان نجات است، شهید روح تاریخ حیات است و شهید نبض آفرینش است
* شهید احمدرضا احدی
دیگر نمی‌خواهم زنده بمانم، من محتاج نیست شدنم، من محتاج توأم، خدایا! بگو ببارد باران، که کویر شوره‌زار قلبم سالهاست، که سترون مانده است، من دیگر طاقت دوری از باران را ندارم، خدایا دوست دارم تنهای تنها بیایم دور از هر کژی، دوست دارم گمنام گمنام بیایم، دور از هر هویتی، خدایا! اگر بگوئی لیاقت نداری، خواهم گفت:«لیاقت کدامیک از الطاف تو را داشته‌ام، خدایا دوست دارم سوختن را، فنا شدن را ، عز همه جا جاری شدن را، به سوی کمال انقطاع روان شدن را...
با تشکر فراوان از خواهر عزیزم یلدا خانم
